قاصدک،قاصدک...هان!چه خبر آوردی؟! خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَرَاشِدِي...ودلـــــــــــــم را به نقطه اي که خيرم در آن است متوجه ساز .
| ||
تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی خدا کند که عروس صنوبرم باشی تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی بیا که روی لبت باغ یاس میرقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی تولدت مبارک بهانه زندگیم البته تولدش الان نیس اما من بی تابم مث همیشه. [ شنبه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:49 ] [ زینب جون ]
|
||
[ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |